اشعار محمد سهرابی
اشعار محمد سهرابی ،اشعار محمد سهرابی فاطمیه،اشعار محمد سهرابی امام زمان،اشعار محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین،اشعار محمد سهرابی مدح امیرالمومنین،اشعار محمد سهرابی امام حسین،اشعار محمد سهرابی حضرت رقیه،اشعار محمد سهرابی امیرالمومنین،اشعار محمد سهرابی امام علی،شعر محمد سهرابی،شعر محمد سهرابی فاطمیه،شعر محمد سهرابی برای امام زمان،اشعار میلاد امام زمان محمد سهرابی،شعر محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین،شعر محمد سهرابی امام حسین،شعر محمد سهرابی برای امام حسین
در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمد سهرابی را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
اشعار محمد سهرابی
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
اشعار محمد سهرابی فاطمیه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرد? گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب
به جز به سوی تو این نالهها بلند مباد
به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد
جمال شمس تو در دست نیشخند مباد
بساط گریه، فراهم برای مرد غمین
اگر به گری? او خنده میکنند، مباد
لب کبود تو ای وارث حسین عزیز
ز چوب دستی کفار، بند بند مباد
اشعار محمد سهرابی امام زمان
دید? مست تو را باده غلام است و بس
خاصترین جام می پیش تو عام است و بس
صحبت شیر و شکر پیش لبت کافری است
مدحت قند و عسل بی تو حرام است و بس
دل ندهم هیچگه بر خم زلف کسان
حلق? بی یاد تو، حلق? دام است و بس
اشعار محمد سهرابی در مدح امیرالمومنین
هوای بی کسیام بود، آشنای تو گشتم
خیال عمر ابد داشتم، فدای تو گشتم
علیل کوی تو از هر طبیب و درد معاف است
خیال عافیتم بود، مبتلای تو گشتم
طواف ذات خدا داشتم هوس به همه عمر
به گرد زینب و عباس و بچههای تو گشتم
اشعار محمد سهرابی مدح امیرالمومنین
معنی برو به کرببلا عید کن که حق
روزی هزار بار در آن عید میکند
اشعار محمد سهرابی امام حسین
مادر به اشک روضه مرا داده است شیر
در شیرم آب کرده، ولی سود با من است
اشعار محمد سهرابی حضرت رقیه
برای صلح بشر میزنند مردان تیغ
اگر به صبر ببینی، حسین هم حسنی است
اشعار محمد سهرابی امیرالمومنین
زینب که سین? او، خود مدفن حسین است
روحش چنان لطیف است، گویا تن حسین است
یارب چه نشئه گل کرد؟ ظلم است و استغاثه!
دست سنان و اخنس، بر دامن حسین است